براساس
تحقيقات انجام شده, فرد افسرده خودرا بازمانده ای بي كفايتي مي بيند، كه بايد حكم
تقدير ناكامي محروميت ، ذلت وشكست را بپذيرد. در اين نتيجه كه تفاوت آشكاري ميان
ارزيابي شخص انتظارات واميال انسان افسرده وموقيتهاي واقعي اش كه گاه حيرت انگيز
هم هست وجود دارد.
حال معلوم شد كه افسردگي حاصل اختلال فكري
است فرد افسرده درباره خود ومحيط و آينده اش برداشتي منفي دارد . ذهنيت بدبيني بر
روحيه ، انگيزه ورابطه اش با ديگران اثر گذاشته است.
افسردگي تقدير ناچاري انسان نيست با
مطالعه كتاب افسردگي ميتوان سبب احساس افسردگي را يافت ودر اسرع وقت از شر آن
خلاص شد براي اين كار به كمي صرف وقت احتياج هست تا مانند ورزشكاري كه هر روز
تمرين مي كند به تدريج بر توانايي واستقامت خود بيفزايد.
تاریخچه
افسردگی:
اين اختلال از زمان بابلي ها
مورد شناسايي قرار گرفته بود. کلمه ي (Depression) دیپریشن يا افسردگي از عبارت لاتين (Deprimere) به
معناي در هم فشرده شدن گرفته شده است.
از اين رو افسردگي به معناي
احساس در هم فشرده شدن روح، غم يا بي ارزشي است. در اواخر قرون وسطي، رهبران مذهبي
اروپا بر اين عقيده بودند که افسردگي به واسطه ي نفوذ و تسلط ارواح شيطاني بر
انسان به وجود مي آيد.
مارتين لوتر، اصلاح طلب مذهبي
آلماني نوشته: "تمامي
سنگيني روح و ماليخوليا از شيطان سرچشمه مي گيرد". در واقع همين
اصطلاح ماليخوليا يا (ملانکوليا)
به افراد افسرده اشاره داشت و چنين افرادي جن زده، شيطاني، ماليخولياي يا
ملانکوليک خوانده مي شدند.
به همين دليل ساليان دراز افسردگي، با روش هايي
مانند شلاق زدن(براي خارج کردن ارواح شيطاني و جن)، حجامت، جن گيري و سال هاي اخير
با دوش گرفتن آرامش بخش تحت درمان قرار مي گرفت. در نهايت با کشف داروي ضد افسردگي
در دهه ي 60 ميلادي و
تسکين افسردگي با تجويز اين داروها، کم کم روش هاي خرافاتي برچيده شد.
احساس
افسردگى معمولاً به عنوان «اندوه» و «سوگ یا داغدیدگی» شناخته میشوند؛ یعنى در
موقعیتهایى که انتظار میرود شادیبخش باشد به احساس اندوه ختم میشود. مثلاً در
هواى بارانى، پس از نامزد شدن بافرد دلخایش، پس از تولد فرزند، پس از نقلمکان به
یک منزل جدید، منازعه اى که در مصاحبت با دوست و یا همسر بهوجود میآید. اما این
احساس اندوه بهسرعت با از بین رفتن موقعیت برطرف میگردد.همچنین پس از دست دادن
یکى از نزدیکان، پایان یافتن یک رابطه مهم، معمولاً افراد چیزى را تجربه میکنند
که سوگ نامیده میشود.
افسردگي چيست:
در زبان روزمره اصطلاح
افسردگي براي اشاره به يك حالت احساسي، واكنش به يك موقعيت و شيوه رفتار مختص به فرد
به كار مي رود. افسردگي اغتشاشي در خلق است كه با درجات متفاوت غمگيني، ياس، تنهايي،
نااميدي، شك در مورد خويشتن و احساس گناه مشخص مي شود. بنابراين با اين توضيحات بايستي
احساس افسردگي را از اختلال تفكيك نمود. همه ي ما گاهي احساس دلتنگي و غم مي كنيم. اين احساس ها جزء طبيعي موجود انسان
است و بنابراين در مقاطعي كوتاه، فرد را تحت
تأثير قرار مي دهند. ولي افسردگي به عنوان يك اختلال در دوره هاي زماني طولاني تري
تداوم مي يابد و شكل ناسازگارانه اي از افسردگي است كه اثرات پايداري بر روي عملكرد
فرد باقي مي گذارد.
علایم
افسردگی چیست:
دو ویژگى اختصاصى افسردگى که، براى تشخیص
افسردگى حتماً یکى از آنها باید وجود داشته باشد، یکى خلق ناشاد (غم، اندوه،
ناراحتى یا نگرانی) و دیگرى فقدان علاقه و لذت، تقریباً در همه فعالیتهاى عادى و
سرگرمیهاى فرد میباشد. هر دو این علائم باید در اکثر مواقع روز وجود داشته باشند.
سایر نشانههاى افسردگى شامل از دست دادن
توجه و سرخوشى در فعالیتهاى روزانه، اختلال و تغییر عمده در اشتها و وزن بدن،
اختلال در خواب بهصورت کمخوابى یا پرخوابى، اختلال در تفکر و تمرکز فکر، وجود
اضطراب و کندى حرکات، احساس بى ارزشى و یا احساس گناه، فقدان نیرو یا فقدان انرژى
و خستگى، افکار تکرارشونده، مرگ و یا خودکشى میباشند.
دانشمندان ارتباط نزدیکى بین خودکشى و
افسردگى ذکر میکنند بهطوریکه دوسوم بیماران افسرده به خودکشى فکر میکنند و ١٠
تا ١۵ درصد آنها به زندگى خود خاتمه میدهند.
علل افسردگي:
يكي ازعلل احساس افسردگي اين است كه مرتب
وبدور ازهرگونه واقع بيني خود را آماج حملات بيرحمانه یی انتقاد قرار مي دهيد
ومحكوم مي شويد. اغلب شعله هاي سركش انتقاد وجودتان را در بر مي گيرد؛ علتش اين است كه راه برخورد با انتقاد را نمي
شناسيد وبا روشهاي موثر مقابله با آن آشنا نيستيد. حال آنكه احاطه به هنر ومهارت
مبارزه كلامي وبرخورد آگاهانه با انتقاد كار ساده اي است.
1- علت بسياري از افسردگي ها انتقاد
ديگران است.
2- تفكر هيچ يا همه چيز همه امور را سياه وسفيد ميبيند؛ اگر نتيجه
كارتان عالي نباشد خود راناكاموشكستخوردهتلقي ميكنيد.
تعميم مبالغه آميز: جزيي ترين حادثه منفي رابه حساب شكست
هميشگي مي گذاريد. 3-
4- فيلتر ذهني: شبيه قطره جوهري كه چون بر
گیلاس آبي چكيده شود همه ای آب را رنگي مي كند حوادث جزيي را به قدري بزرگ مي كنيد
كه حقيقت در ميانه اش محو مي شود.
5- بي توجهي به امر
مثبت: تجربه هاي مثبت را به هر دليل بي اعتبار مي دانيد ودر نتيجه باورهاي منفي را
دروجود خود می كاريد.
6- نتيجه گيري
شتابزده: بدون دليل تفسيرهاي منفي مي كنيد: الف ذهن خواني بدون دليل فكر مي كنيد
كه ديگران نسبت به شما واكنش منفي دارند و زحمت تحقيق بيشتر را هم به خود نمي دهيد
ب – پيش بيني بدبينانه مي كنيد كه عين واقعيت
رامي گويند.
7- درشت بيني و ريز بيني: درباره ماهيت موضوعات مانند شكست كوچكي
كه خورده ايد ويا موقعيت ديگران يا مبالغه بيش از حد مي كنيد ياارزش صفات مثبت
ويااهميت ناكامي ديگران را به هيچ جلوه مي دهيد.
8- استدلال احساس مزمن: قرار را براين مي گذارند كه احساسات منفي
لزوما ماهيت حقيقتي امور را نشان مي دهند؛ چون احساس مي كنم حتما همينطوراست.
9- برچسب زدن: شديدترين نوع تعميم مبالغه آميز است به جاي توضيح
اشتباه به خودبرچسب اشتباه مي زنيد گاه هم برچسب رامتوجه ديگران مي كنيد.
10- شخصی سازي: خود را سبب حوادثي مي بيند كه در اصل مسئول آن
نبوده ايد.
افسردگي: عوارض
مخرب ترين عوارض افسردگي همين كاهش ميل به
كار وفعاليت است. فرد افسرده موجود كم حوصله اي است كه انگيزه اي براي كاركردن
ندارد. وچون باكارنكردن امكان موفق شدن واحساس موفقيت كردن وجود ندارد. شدت
افسردگي بيشتر مي شود. انسان افسرده از منابع طبيعي، انگيزه ولذت محروم است.
1-
انسان افسرده ونگران با طرز تلقي منفي
وغير منطقي با مسايل برخورد مي كند وبه ذلت مي رسد.
با كمي زحمت مي توان انگاره هاي فكري را
تغيير داد. 2-
با ازميان برداشتن نشانه هاي درد و رنج ميتوان
مجددا به شادابي رسيد، ارج و قربي پيدا كرد. 3-
در صورت استفاده از روش هاي مناسب براي
رسيدن به اين موقعيت به زمان طولاني احتياج نيست. 4-
بسياري از عوارض افسردگي در سالمندان ممكن
است ماهيت اجتماعي يا روانشناسي داشته باشند. انسان در دوران سالمندي با فقدانهاي
متعددي همانند از دست دادن شغل شامل اثر ومفهوم آن، از دست دادن در آمد و
ساختارهاي مربوط به آن فقدان دوستان وعزيزان و زوال قدرت جسماني روبرو میشود.
افسردگي پس از بازنشستگي پديده اي متداول است و در هر اجتماع فردي كه در مسير پيري
قدم بر مي دارد به آساني دچار احساس انزوا وتنهايي مي شود.
پيشگيري افسردگي:
يك گروه از روان پزشكان وروانشناسان در
دانشكده پزشكي دانشگاه پنسيوانيا پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي در مداوا و پيشگيري
اختلال روحي گزارش كرده اند. اين پزشكان كه از روش هاي مداواي افسردگي به علت كندي
وعدم تاثير آنها نااميد شده بوده اند نظريه كاملا جديد وموفقيت آميزي را در مداواي
افسردگي وساير اختلالات هيجاني بسط داده وبطور سيستماتيك آزمايش كرده اند.
اين تكنيك ها علائم مریضي افسردگي را خيلي سريع
تر از روان درماني سنتي يا درمان داروئي كاهش مي دهند نام اين مداواي انقلابي در
شناخت درماني است.
بحران هاي زندگي مدرن از آزردگي هاي جزئي
تا ازهم پاشيدگي عمده هيجاني را در بر مي گيرد. اين تكنيك ها به همان خوبي كه
مسائل واقع بينانه مانند طلاق ،مرگ ياشكست را شامل مي شوند مسائل مزمن ومبهمي را
نيز كه به نظر مي رسد هيچ علت خارجي روشني ندارد مانند كمبود اعتماد به نفس
نااميدي احساس گناه يا بي علاقگي را در بر مي گيرد.
راه درمان افسردگي:
رویش كه به طور گسترده در يك برنامه منطقي
درماني، مورد قبول است عبارت از برطرف كردن علايم رنج آور بيماري با استفاده از
داروي مناسب توام با آموزشي بيمار.
اساسي ترين روان درماني عبارت از توافق
وتفاهم بين دو نفر است كه در سايه آن بيمار از توجه صميمانه فردي متخصص برخودار مي
شود.
به طور منظم ورزش
کنید.
یک رژیم غذایی متعادل
و کمچرب داشته باشید.
الکل مصرف نکنید.
کارهای عادی زندگی
خود را ادامه دهید.
فیلمهای خندهدار و
شاد ببینید.
در صورت امکان به
تعطیلات بروید.
سعی کنید مشکلات در
روابط با دیگران را حل کنید؛ البته بهتر است که در این زمان تصمیمات عمده
نگیرید.
مسؤولیتهای خود را
تا زمان بهبودی به فرد دیگری واگذار کنید.
شناخت درماني در كنترل خلق وخوي بهبودي
علائم مرض ، در افسردگي خفيف تر تسكين يافتن علائم مریضي ممكن است, در مدت زماني
به كوتاهي دوازده هفته مشاهده شود.
افسردگی را میتوان هم
با دارو، و هم با مشاوره یا هر دو درمان کرد.
تاثیرداروهاثی ضد افسردگی
بر هر فردی متفاوت است. بنابراین حتی؛ اگر یک دارو بر بیماری شما تاثیری نداشته باشد، ممکن است داروی
ضدافسردگی دیگر بر شما موثر باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر