به وبلاگ طلوع بامیان خوش آمدید. طلوع بامیان کوشش می‌کند تا مطالب جالب، خبرهای تازه، گزارش های بی طرف ومطالب مفید را به شما عزیزان ارایه کند.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز

حادثه جیمزتاون (بزرگترین خودکشی جهان)

جیم جونز یك كشیش ساكن ایالت ایندیانای آمریكا بود كه افكار سوسیالیستی داشت. وی از تفسیر انجیل و كتب مقدس دیگر، به نوعی فرضیه عدالت اجتماعی (سوسیالیسم) دست یافته بود و آن را تبلیغ می كرد. چون پیروان او افزایش یافتند، كلیسای خود را مستقل از فرقه های مسیحی دیگر اعلام داشت. وی برضد هرگونه فساد، تبعیض و مشكل تراشی برای خلق خدا بود و در سخنرانی هایش دردهای مردم و نارسایی های جامعه را می شكافت و بیان می داشت. در سال هاى ۱۹۵۰ در ایندیاناپولیس عده زیادى به او توجه كرده و به سراغ او آمدند. عمده سخنان او علیه تبعیض نژادى بود و از همین جهت بیشتر سیاهپوستان آمریكا به این عقیده جلب شده و از پیروان پروپا قرص و جدى او به حساب مى آمدند. جونز از باورهاى دینى این طور بهره مى برد كه باید مردم به یك گرایش مطلق برسند و سعى مى كرد در راه ترویج افكار خود از تمام مضامین و باورهاى مردمى استفاده كند.
به طور کلی فرقه های مذهبی ایدئولوژیک برخی اوقات مایع ننگ تاریخ یک کشور بوده اند.
جیم جونز با دادن وعده برابری «سیاه» و «سفید» عده ی از مردم را به دنبال خود کشید. دو دلیل زیر بیشترین تاثیر را در اعتماد مردم به حرف های وی داشته است
1 - دهه شصت و اوایل هفتاد اوج نژادپرستی های امریکا بود
2- مردم از اتهامات ، توهمات و عواقب جنگ ویتنام خسته بودند
جونز در بی هویتی و سردرگمی مردم , خود را مطرح کرد و از خود هویت ساخت و به عبارت دیگر از اب گل آلود ماهی گرفت و خود را عنوان کرد. وعده سرزمین موعود را داد و با سخنرانی در کلیسای خودش ( موسوم به معبد مردم ) و همین طور در کالیفرنیا تعداد زیادی از مردم را دور خود جمع کرد و حتی در یکی از سخنرانی هایش چنین گفت : "اگر وجود خدا را در من ببینید اشکالی ندارد" و از زاویه ی دیگر می توان چنین دید که کشیش جونز ادعای خدایی می کرده.
در سال ۱۹۶۵ جونز به همراه گروه خود به كالیفرنیاى شمالى حركت كردند و در ناحیه مایوكیا، ساكن شدند. جونز بر این اندیشه بود كه عقاید خود را گسترش دهد و جماعت بیشترى را به طرفدارى از خود دعوت كند. پس از چند سال سكونت در آن منطقه در سال ۱۹۷۱ بار دیگر همراهان و پیروان خود _ كه اكنون تعداد آنها بیشتر شده بود _ را برداشته و به سان فرانسیسكو رفت.
شهرت او باعث شد كه شهردار سانفرانسیسكو وی را دعوت به فسادزدایی از سازمانهای شهر كند و كمیسیون مسكن شهر را به او بسپارد كه جیم با ساختن آپارتمان عمومی به خانه بدوشی در سانفرانسیسكو پایان داد و شهرت اجتماعی كسب كرد.
جیم جونز با طرح نظریات خاص خود در زمینه مالیات و بیت المال وارد درگیری با سازمان مالیات بردرآمد دولت فدرال شد.
در سال هاى ۱۹۷۰ كلیساى جونز با اتهامات زیادى مواجه شد از جمله این كه در روش مذهبى خود از رفتارهاى غیرانسانى و خارج از قاعده استفاده مى كند. جونز كمى زیاده روى كرد و در تعالیم خود از تنبیه بدنى نیز بهره مى گرفت. بیشترین اتهاماتى كه به او مطرح بود عبارت بودند از آزار و اذیت فیزیكى به پیروان و حداكثر آزار و اذیت یاد شده نسبت به كودكان. جونز مبالغ زیادى را نیز به عنوان كمك و اعانه دریافت مى كرد كه منشاء بسیارى از این پول ها مشخص نبود و اتهام اختلاس و فساد مالى نیز متوجه او شد. جونز بر این عقیده بود كه از سوى مقامات تحت اتهام است چرا كه آنها از او مى ترسند و از قدرت گرفتن بیشتر از پیش او در هراسند.
با بالا گرفتن این اتهامات در سال ۱۹۷۷ جونز طرفداران خود را جمع كرد و در سخنرانی خود قدم های فراتری برداشت و عنوان کرد امریکا دیگر جای ماندن ما نیست و ما باید به سرزمین موعودی مهاجرت کنیم که نه دغدغه ی مالی داشته باشیم و نه از بمب اتمی بترسیم. و در نتیجه یک روز همه را به دور خود جمع کرد و فرمان هجرت داد.
جونز خیلى عقیده داشت كه در آمریكاى شمالى بماند و از پتانسیل مردمى استفاده كرده و قدرت خود را افزایش دهد ولى در جایى كه امكان داشت او را تحت تعقیب قرار دهند دیگر امكان ریسك نداشت.

هجرت به عمق جنگل های گوانا ( کشوری کوچک در امریکای جنوبی
همگى راهى آمریكاى جنوبى شده و در گوانا ساكن شده و منطقه اى مسكونى به همراه مزارع كشاورزى واقع در جنگل هاى گوانا برپا كرده و آن را به افتخار جونز، جونز تاون (شهر جونز) نامیدند.
او در جنگل گویان با همكاری چندنفر از پیروان خود یك واحد كشاورزی بوجود آورد. مؤسسه كشاورزی كه «جیم جونز» در جنگل های دور افتاده گویان بوجود آورد «جانستون» لقب داشت.
او شروع به فرستادن تصاویر ویدیویی گرفته شده از این شهر به امریکا کرد تا مردم بیشتری را به سمت خود بکشد.
یك سال بعد، برخى از كسانى كه پیش از این عضو گروه جونز بوده و آن را ترك كرده بودند، به سراغ «لئو رایان» نماینده دموكرات كنگره رفته و از او خواستند عده اى را براى تحقیق درباره نحوه زندگى در جونز تاون به این شهر اعزام كند.
در نوامبر 1978 یك گروه دولتی كه در میان آن یک سناتور و یك نماینده مجلس آمریكا، یك مامور سیا و نیز سفیر آمریكا در گویان بود به جونزتاون رفت تا مطمئن شود كه مهاجران به اراده خود در آنجا زندگی می كنند و اگر كسانی باشند كه پشیمان شده و بخواهند به وطن بازگردند، آنان را با خود بیاورند.
در روز اول همه چیز به نظر خوب و عادى مى رسید. تنها 20 تن از مهاجران به ترك جونزتاون ابراز علاقه كردند.
وقتى جونز این خبر را شنید برآشفت و یكى از محافظان او با چاقو به رایان حمله كرد.
رایان بدون آسیب مخمصه را ترك كرد. اعضای آن گروه دولتی آنان(افرادی که خواستار خروج از شهر بودند) را با خود به یك فرودگاه كوچك در همان نزدیكی برد.
ولى جونز افراد گروه خود را فرستاد و به رایان و همراهانش كمین زده و همگى آنها را سر به نیست كرد. نماینده كنگره و چهار نفر از همراهان در حال رسیدن به هواپیما به قتل رسیدند.
در بازگشت به شهر، جونز دستور داد كه تمامى افراد شهر دست به خودكشى بزنند تا شهر از سكنه خالى شود.
جونز مردم را جمع کرد و اینچنین گفت
«اول کودکان و بعد خودتان سیانور بخورید تا با هم بمیریم»
جونز در بلندگو فریاد مى زد كه مردم خود را از «لذت مرگ» محروم نكنند. قرص هاى سیانور بین مردم توزیع شد. هر كه سرپیچى كرده و قصد فرار داشت توسط گارد جونز به قتل رسید. فقط ۱۰ یا ۱۲ نفر از افراد جونز زنده ماندند كه فرار كرده و به جنگل پناه برده بودند. 913 نفر کشته شدند که 276 تن از این قربانیان، كودك بودند. جونز با گلوله خودكشی كرد.
مقامات آمریكایی كشف كرده بودند كه «جیم جونز» در یك شبكه خرید و فروش اسلحه و مواد مخدر شركت دارد. هر یك از اعضای فرقه «معبد خلق» كه اسرار این فرقه را افشا می كردند فوراً كشته می شدند.
ارتش گویان پس از آگاهی از فعالیت این فرقه مذهبی برای قلع و قمع آنها به قلب جنگل رفت ولی با تعجب با جسد اعضای این فرقه روبرو شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر